رضا سلطان زاده مدیر مسئول آیینه یزد

 

نهم آبان ماه سال جاري ستار بهشتي و بلاگ نويس اهل رباط كريم شهريار توسط پليس فتاي كشور دستگير شد و پس از چند روز در زندان در گذشت. از آن موقع تاكنون عده‌اي از مقامات قضايي، نمايندگان مجلس و مسئولان نيروي انتظامي مطالبي در مورد بازداشت، نگه داري و در نهايت آنچه كه سبب مرگ اين جوان گرديده است سخناني ايراد نموده و مطالبي بيان داشته‌اند.
اين اظهارات، مختلف و گاه متناقض است مثلاً گفته‌اند: بازداشتگاه غيرقانوني داريم يا بازداشتگاه غيرقانوني نداريم، بعضي از ماموران پليس در مرگ وي مقصر مي‌باشند يا نمي‌باشند، ‌آثار ضرب و شتم در بدن ستاربهشتي ديده نشده يا در 5 جاي بدن وي كبودي مشاهده شده است، ‌چرا قبل از اينكه به نماينده رباط كريم اطلاع بدهند موضوع از تريبون مجلس اعلام شده‌است؟ چند مورد كبودي در بدن و اندام تحتاني و سائيدگي در ساق پاي چپ مشاهده شده است، رييس پليس فتاي ناجا نبايد استعفا بدهد و اگر قرار باشد بايد فرماندهي پليس فتاي تهران بركنار شود و در نهايت بازداشتگاه و «تحت نظرگاه» رباط كريم مصوب بوده و يا نبوده است.!!
معمولاً بيشتر اين اظهار نظرها نه تنها مشكل را حل نخواهد كرد بلكه وسيله‌اي براي رسانه‌ها و خبرگزاري‌ها و مطبوعات مكتوب و سايت‌هاي متعدد در نقاط گوناگون دنيا خواهد بود تا به هر طريقي مي‌خواهند مساله را تجزيه و تحليل نموده و به اطلاع مخاطبان خويش برسانند. اكثريت ايرانيان هم به ماهواره و موبايل و اينترنت و سايت دسترسي دارند و خبرها و اظهارنظرها را دريافت مي‌نمايند.
به طور قطع قوه قضاييه است كه بايد موضوع مرگ ستار بهشتي را بررسي و بدون اغماض و گذشت با خاطيان برخورد نمايد و مردم را در جريان قرار دهد. هر قدر جامعه و شهروندان به طور شفاف در جريان امور قرار بگيرند و احساس كنند حكومت، مامور قاصر، مقصر، ‌خودسر، افراطي وهتاك را طبق قانون مجازات مي‌نمايد بيشتر احساس آرامش و امنيت مي‌كنند.
مسلمانان اين افتخار را دارند قرنها قبل از اين كه:
- خانم ژاندارك قهرمان ملي فرانسه در محكمه كليسايي به الحاد و فساد عقيده متهم گردد و در سال (1431م ) درميدان شهر سوزانده شود.
- در پايان قرن 15 و نيمه اول قرن 16 ميلادي در كشورهاي اروپايي رنسانس و تجديد حيات ادبي و هنري پديد آيد.
- پاپ در سال 1633 ميلادي از گاليله فيزيكدان ايتاليايي در رم درخواست نمايد به زانو درآيد و از عقيده خود نسبت به حركت زمين استغفار كند.
و مجمع عمومي سازمان ملل متحد 64 سال پيش اعلاميه حقوق بشر را به تصويب برساند.
اسلام به آزادي و آزادگي، رعايت حقوق بشر به معناي واقعي و بر اساس تعاليم عاليه اسلام و سيره قرآن كريم و روش زندگاني پيامبر گرامي حضرت محمد مصطفي(ص) و مولاي متقيان حضرت علي (ع) براي كرامت انسان احترام خاصي قائل مي‌باشد و جان و مال و خون شهروندان را اعم از هر نژاد و رنگ و مذهب و قوم و دسته محترم شمرده است.
هفتصد سال قبل اسقف پاريس دستور مي‌دهد از كساني كه مامور نگهباني از بيت‌المقدس بودند اقرار بگيرند و آنان را به مجازات برسانند:
«در غذا بايد به آنها تنگ گرفت و جز نان و آب و خوراك مختصر به آنها چيزي نداد.. ... اگر اثر نكند بايد آنها را به شكنجه سخت تهديد كرد و اسباب اين كار را به آنها نشان داد لكن نبايد فوراً به شكنجه پرداخت هرگاه تهديد هم نتيجه ندهد مي‌توان به سوال و شكنجه مشغول شد ولي در بدو امر شكنجه بايد خفيف.... و به حد اعتدال باشد. حقيقت آنكه شكنجه بسيار سخت بود چنانكه متهمي گفته است «دستهايم را به پشت آورده چنان محكم بستند كه از ناخنها خون مي‌آمد. اگر باز به چنين شكنجه‌اي دچار شوم آنچه گفته‌ام انكار خواهم كرد و هرچه آنها بخواهند خواهم گفت»
متهم ديگري وقتي كه اسباب شكنجه را ديد فرياد برآورد « اگر بخواهيد حاضرم اقرار كنم كه عيسي(ع) را نيز من كشته ام»
بسياري زير شكنجه مردند و بسياري نيز بعد از شكنجه از اقرار خود برگشتند. پنجاه و چهار نفر از ايشان را به جرم ارتداد در پاريس سوزانيدند اين عده بيگناهي خود و عدم آلودگي فرقه را گوشزد عموم كرده مرگ را با شهامت استقبال نمودند. آخرين قرباني اين اقدام فجيع «ژاك موله» رييس فرقه بود. او نيز در موقع مرگ در سال 1314 ميلادي همين را بيان كرد».1
تاريخ كشورهاي اروپايي در طول صدها سال از اين ظلم و ستم ها، آدم كشي ها، سوزاندن‌ها‌، جنايت‌هاي فجيع و دردناك و غير انساني و بي عدالتي‌ها فراوان سراغ دارد.
نگارنده اين سطور لازم مي‌داند به عنوان تذكر و مزيد اطلاع گوشه‌اي از روش زندگاني بزرگان و رهبران اسلام و عنايت به حقوق زندانيان و مخالفان سياسي را ولو اختصاراً‌به اطلاع خوانندگان برساند:
«روزي يك عرب بياباني خدمت پيامبر اكرم(ص) آمد و حاجتي داشت، وقتي كه جلو آمد روي حساب آن چيزهايي كه شنيده بود، رعب پيامبر(ص) او را گرفت و زبانش به لكنت افتاد! پيغمبر (ص) ناراحت شدند و سئوال كردند: آيا از ديدن من زبانت به لكنت افتاد؟ فوراً او را در بغل گرفتند و فشردند، به طوري كه بدنش لمس كند بدن پيامبر را و فرمودند: آسان بگير، از چه مي‌ترسي؟ من از جبابره نيستم. من پسر آن زني هستم كه با دست خودش از پستان گوسفند شير مي‌دوشيد. من مثل برادر شما هستم...»2
«از خصائص ديگر پيامبر(ص) در رهبري اين بود كه ابداً براي خود امتيازي كه ارزش اجتماعي خاصي به او بدهد، قائل نبود. يكي از اصحاب نقل مي‌كند كه: با آن حضرت وارد بازار شديم تا ايشان براي خود لباسي تهيه كنند، فروشنده به محض ديدن پيامبر (ص) از جا پريد تا دست ايشان را ببوسد. حضرت دست خود را كشيد و فرمود: اين كار را پارسيان به پادشاهان خود روا مي‌دانند، من پادشاه نيستم، بلكه فردي مثل شما هستم.»3
«حضرت اميرالمؤمنين(ع) با خوارج در منتها درجه‌ي آزادي و دموكراسي رفتار كرد. او خليفه است و آنها رعيتش، هر گونه اعمال سياستي برايش مقدور بود اما او زندانشان نكرد و شلاقشان نزد و حتي سهميه آنان را از بيت المال قطع‏ نكرد، به آنها نيز همچون ساير افراد مي‏نگريست. اين مطلب در تاريخ‏ زندگي حضرت علي(ع) عجيب نيست اما چيزي است كه در دنيا كمتر نمونه دارد. آنها در همه جا در اظهار عقيده آزاد بودند و حضرت خودش و اصحابش با عقيده‏ آزاد با آنان روبرو مي‏شدند و صحبت مي‏كردند، طرفين استدلال مي‏كردند، استدلال يكديگر را جواب مي‏گفتند. شايد اين مقدار آزادي در دنيا بي‏سابقه باشد كه حكومتي با مخالفين خود تا اين درجه با دموكراسي رفتار كرده باشد. مي‏آمدند در مسجد و در سخنراني‏ و خطابه علي(ع)«پارازيت» ايجاد مي‏كردند.»4
«بايد ساختمان زندان داراي تسهيلات رفاهي باشد و شخص زنداني را از سرما و گرما محفوظ نگاه دارد؛ و او در آنجا احساس راحتي كند و از اين جهت است كه مي‌بينيم رسول اكرم (ص) زندانيان را در خانه‌هاي معمولي كه ساير مردم در آنجا سكونت داشتند حبس مي‌فرمود كه در آنجا، نور و وسعت به اندازه كافي وجود داشت. همانطور كه اسيران جنگي را – كه حكم آنها اعدام بود- به خانه‌هاي صحابه تقسيم مي‌نمود و در خانه‌هاي معمولي زنداني مي‌كرد. درباره رعايت حال زندانيان و اهتمام در مورد آنها، در شريعت اسلام مقرراتي معين شده كه مستلزم حفظ حقوق زندانيان و خوشرفتاري با آنان است كه البته در اين خصوص كيفيت عمل امام علي (ع) در اين مجال، پايه و اساسي است كه فقهاي مسلمين بر روي آن بنيانگذاري كرده‌اند... آن حضرت پايه‌گذار انديشه ايجاد زندان اصلاحي در تاريخ بشريت است كه مصادر تاريخي در اين مورد كيفيت رفتار آن حضرت را با زندانيان و اين كه چگونه براي آنان حقي قائل مي‌شده و حال آنان را مراعات مي‌كرده است مفصلاً براي ما بيان نموده است.»5
ضمناً قانون اساسي جمهوري اسلامي ايران نحوه دستگيري و بازداشت متهم را مشخص، شديداً شكنجه را ممنوع و براي مرتكبين آن مجازات در نظر گرفته است:
- هيچ‌كس را نمي‌توان دستگير كرد مگر به حكم و ترتيبي كه قانون معين مي‌كند. در صورت بازداشت، موضوع اتهام بايد با ذكر دلايل بلافاصله كتباً به متهم ابلاغ و تفهيم شود و حداكثر ظرف مدت بيست و چهار ساعت پرونده مقدماتي به مراجع صالحه قضايي ارسال و مقدمات محاكمه، در اسرع وقت فراهم گردد. متخلف از اين اصل طبق قانون مجازات مي‌شود.
- هر گونه شكنجه براي گرفتن اقرار و يا كسب اطلاع ممنوع است. اجبار شخص به شهادت، اقرار يا سوگند، مجاز نيست و چنين شهادت و اقرار و سوگندي فاقد ارزش و اعتبار است.
متخلف از اين اصل طبق قانون مجازات مي‌شود.
- هتك حرمت و حيثيت كسي كه به حكم قانون دستگير، بازداشت، زنداني يا تبعيد شده، به هر صورت كه باشد ممنوع و موجب مجازات است.»6
داستان زير بايد درس عبرتي باشد براي افراد خودسر و متكبري كه در‌لباس مامور، و غيره احياناً ‌سيلي به صورت متهم يا زنداني مي‌زنند،‌يا ضربه‌اي به بدن وي وارد مي‌آورند و با ضرب و شتم و يا دشنام به اصطلاح او را سرجايش مي‌نشانند.
«به هنگام طرح و بحث در مورد اصل38 قانون اساسي، از آيت‌ا... مشكيني(ره) اين گونه نقل شده است «شكنجه به هر نحو براي گرفتن اقرار يا كسب اطلاع ممنوع است. ما معتقديم كه اين امر غيراسلامي و غيرانساني است و راي هم به اين مي‌دهيم ولي بعضي از مسائل بايد مورد توجه قرار گيرد مثل اينكه احتمالاً چند نفر از شخصيتهاي برجسته را ربودند و دو سه نفر هستند كه مي‌دانيم اينها از ربايندگان اطلاع دارند و اگر چند سيلي به آنها بزنند ممكن است كشف شود آيا در چنين مواردي شكنجه ممنوع است؟ اگر چند شكنجه اين طوري به او بدهند مطلب را مي‌گويد مساله دفع افسد به فاسد آيا در اين مورد صدق ندارد با توجه به اينكه درگذشته هم وجود داشته است؟» آيت‌ا... دكتر شهيد بهشتي –كه ياد و خاطره‌اش براي هميشه گرامي باد- نايب رييس مجلس اظهار مي‌دارد: آقاي مشكيني(ره) توجه فرمائيد كه مساله، راه چيزي باز شدن است به محض اينكه اين راه باز شد و خواستند كسي را كه متهم به بزرگترين جرم‌ها باشد سيلي بهش بزنند مطمئن باشيد به داغ كردن همه افراد منتهي مي‌شود پس اين راه را بايد بست يعني اگر 10 نفر از افراد سرشناس ربوده شوند و اين راه باز نشود جامعه سالم تر است.»7
بنابراين بعد از گذشت 33 سال از ايجاد حكومت جمهوري اسلامي غير قابل قبول است افرادي در موضوع امر به معروف و نهي ازمنكر به جاي«بفرما، بنشين، بتمرگ» بتمرگ را انتخاب كنند آنهم توام با آزار و اذيت جسمي و روحي متهمي را مجازات نمايند. آنگونه كه بعضي از نمايندگان مجلس و مسئولان رده بالاي قوه قضاييه اعلام نموده‌اند، اميد است بدنبال بركناري رييس پليس فتاي تهران و دستگيري عده‌اي از ماموران كه در معرض اتهام هستند تحقيقات موثري انجام گيرد و فرد يا افرادي در هر لباس و مقام نه تنها به علت ضرب و شتم يك جوان بي‌پناه و منجر به مرگ يك انسان بلكه چون برخلاف مقررات و ضوابط مصوب در بازداشت و نگهداري ستار بهشتي هم مقصر بوده‌اند محاكمه و به سزاي عملشان برسانند و مردم را نيز مطلع نمايند. به اميد آن روز.
پي نوشت‌ها :
1- «تاريخ قرون وسطي تا جنگ صد ساله»، ترجمه عبدالحسين هژير، صفحه 382 و 381
2- «سيره نبوي»، شهيد آيت ا... مرتضي مطهري، صفحه 29و 28
3- «آشنايي با شيوه زندگاني پيامبر(ص)»، صفحه 57 و 58
4- «جاذبه و دافعه علي عليه‏السلام»، شهيد استاد مرتضي مطهري، صفحه 143 و 144
5- «احكام زندان در اسلام، دكتر احمد وائلي ترجمه محمد حسن بكائي، صفحه 261 و 262 و 273
6- قانون اساسي جمهوري اسلامي ايران- اصول 32-38- 39
7- «مختصر حقوق اساسي جمهوري اسلامي ايران»، تاليف دكتر حسين مهرپور، صفحه 80

  • نویسنده : یزد فردا
  • منبع خبر : خبرگزاری فردا